پیرامونِ ما

عکس من
و اما هرگز نفهمیدم حقیقت به سادگی بازی های کودکانه ام بود...آمدم...آنقدر نفهمیدم تا تمام شدم

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

نود یک جامعه ی مدنی

وقتي سالهايي نه چندان دور در حال تجربه كردن نخستين گامهاي مدنيت و قانونگرايي بوديم ملموس ترين مصداق جامعه برابر و مطبوعات و اطلاعاتِ آزاد براي عوام و توده ي مردم پا به عرصه ي وجود نهاد.آن هم نه در صف روزنامه هاي صبح زير تيتر سياست و نه در محيطهاي روشنفكر پسند.بلكه در تلوزيون و وسط مستطيل سبز.برنامه ي نود***آغاز يه كار كرد
برنامه ي نود به طور حتم اولين فضاي امن و بازِ مدني را براي قشر متوسط جامعه متصور كرد،اگرچه در مقياسي بسيار خرد تر.اما براي همين مردمي كه تا آن دوران از حقوق چنداني برخوردار نبودند نود ماكتي بود از جامعه اي كه در آن حق دانستن بر تكليف و وظيفه ي سكوت و پنهان كاري پيشي ميگيرد.شهروند جامعه ي نود ميتوانست عميق ترين واكاويهاي جامعه ي فوتبال را از مسئولان ببيند.ميتوانست با استقلال كامل در ميان مناظرات و گاهاً منازعات* اظهار نظر كند.بيننده ي نود از لوثِ* وجود پشت پرده ها و خط قرمز ها خلاص بود. نود امنيت را از پاسخگو ستاند و به مخاطب سپرد تا دانستن حقِ شهروند جامعه ي نود باشد.در جامعه ي نود علي پروين كمك داور كم اهميت ترين بازي هفته به يك اندازه مسئولِ بينندگانند.بله...نود كوچكترين جامعه ي دموكرات و آزاد دنياست

نود از نيمكت ذخيره ها به كرسي هاي مجلس و صندلي هاي وزارت تعميم داده شد .اين نودي شدن به كام مردمي كه تا آن روز تجربه ي چنين فضايي را نداشتند خوش نمود و روز به روز به آن نزديك تر ميشدند.
اما.....
ديري نپاييد كه مرزهاي جامعه ي نودي باز به پشت خطوط مستطيل سبز پس رفتند.و اين تجربه ي جامعه ي نودي بود كه دوباره ما را اندكي از مستطيل سبز به پيش برد.

۱ نظر:

  1. به نظرم هم خودش ههم صداش خيلي عاليه حرف نداره بي انصافيه اينقدردرموردش بد مينويسيد من خودم از عشق شكست خوردم وخيلي تنهام انكاري اقاي خراطهاواسه كفتن حرفاي دل ما اومده جون هرشعري خونده همش حرفاي دلم بوده كه نتونستم بزنم خيلي دوستت دارم مجيد جان كورشود هرانكه نتوان ديد بازم بخون مجيد جان

    پاسخحذف